جالبه..ممنون...خیلی نظرات مختلفه...حتی تو همین انجمن چندین نفرینوشته اصلی توسط توسکا2016
جالبه..ممنون...خیلی نظرات مختلفه...حتی تو همین انجمن چندین نفری
بله.... خواهش میکنم
دقیقا! خیلی دیگه چیزارو بلد شده بود
قضیه اش با برادر من همون موقع تموم شد
حالا اون وسط من کلی حرص میخوردم به خاطرشون!
پسره فعلا شرایط ازدواج نداره و منتظرن شرایطش اوکی بشه بعد بیاد خواستگاری!
دوسه سال پیش یه شب تو مهمونی بودیم خونه ی داییم
بعد من کار درسی توی نت داشتم یه تبلت دستم بود
دیدم گفت آجی میشه از اون فیلما برای من دانلود کنی بدی ببینم!؟؟
منم گفتم جااااااااانم!؟
واقعا برام قابل هضم نبود
بعد که باهاش تندی کردم دیدم گفتم خب چرا اینقدر جوش میاری
تو دانلود نکنی میرم خودم از اینترنت میگیرم نگاه می کنم
منم گفتم خب برو به جهنم!
یا اینکه اون تقریبا کل حرفاش رو با من میزد
بعد که من چیزی راجب عشق و عاشقی اینا پیش اون نمی گفتم
تعجب میکرد و همیشه گلایه داشت که چرا من بهش چیزی نمیگم
بعد گفت من دیگه بچه نیستم و بزرگ شدم
دوس دارم باهام حرفات رو در میون بذاری
منم گفتم خب چیزی نبوده و نیست که بخوام بهت بگم!
ولی نکته ای که درمورد جوون و نوجوون های امروزی هست به خصوص مدرسه ای ها
واقعا نگران کننده است
هم سن های ما که قبلنا مدرسه می رفتیم نه موبایلی بود نه خبری از این همه داستان ها و حاشیه ها
همین دختر خاله ام می گفت تو کلاسمون فقط 4 نفرن که با جنس مقابل دوست نیستن!!!!!!!
گاهی حرفایی میزد من دیگه میخواستم شاخ در بیارم!
یا اینکه پارسال یه آمار تو یکی از شهرای ایران دیدم
تو یه کلاس 20 نفره ی دخترونه
16 تاشون رابطه ی جنسی رو تجربه کرده بودن!!!!!!!!!!!
دیگه مغزم سوت میکشید واقعا!
ویرایش توسط یلدا 25 : 05-14-2018 در ساعت 02:26 AM
به شما میگفت فیلم دانلود کن؟!!!دقیقا! خیلی دیگه چیزارو بلد شده بود
قضیه اش با برادر من همون موقع تموم شد
حالا اون وسط من کلی حرص میخوردم به خاطرشون!
پسره فعلا شرایط ازدواج نداره و منتظرن شرایطش اوکی بشه بعد بیاد خواستگاری!
دوسه سال پیش یه شب تو مهمونی بودیم خونه ی داییم
بعد من کار درسی توی نت داشتم یه تبلت دستم بود
دیدم گفت آجی میشه از اون فیلما برای من دانلود کنی بدی ببینم!؟؟
منم گفتم جااااااااانم!؟
واقعا برام قابل هضم نبود
بعد که باهاش تندی کردم دیدم گفتم خب چرا اینقدر جوش میاری
تو دانلود نکنی میرم خودم از اینترنت میگیرم نگاه می کنم
منم گفتم خب برو به جهنم!
ولی نکته ای که درمورد جوون و نوجوون های امروزی هست به خصوص مدرسه ای ها
واقعا نگران کننده است
هم سن های ما که قبلنا مدرسه می رفتیم نه موبایلی بود نه خبری از این همه داستان ها و حاشیه ها
همین دختر خاله ام می گفت تو کلاسمون فقط 4 نفرن که با جنس مقابل دوست نیستن!!!!!!!
گاهی حرفایی میزد من دیگه میخواستم شاخ در بیارم!
یا اینکه پارسال یه آمار تو یکی از شهرای ایران دیدم
تو یه کلاس 20 نفره ی دخترونه
16 تاشون رابطه ی جنسی رو تجربه کرده بودن!!!!!!!!!!!
دیگه مغزم سوت میکشید واقعا!چقدر راحت!
مگه این دختر خاله شما دهه شصتی نیست؟؟پس چطور شده که کلاس اونا همه رابطه داشتن ولی کلاس شما هیشکی؟!!
بله الان که دیگه کلا راحتن!
راستش یه چیزی بگم به احتمال قوی این دختر خالتون با پسره هم رابطه داشته بیخود ادای مثبتا رو در میاره
بله واقعا زمان ما یه اینترنت دایالاپ بود که نیم ساعت طول میکشید گوگل رو بیاره تازه
مثلا تو مدرسه دختر خالتون نمیفهمن که اینا با پسرن؟؟ دست معلم و ناظما درد نکنه...همه چیو تو دوران مدرسه تجربه کردن
به شما میگفت فیلم دانلود کن؟!!!
مگه این دختر خاله شما دهه شصتی نیست؟؟پس چطور شده که کلاس اونا همه رابطه داشتن ولی کلاس شما هیشکی؟!!
بله الان که دیگه کلا راحتن!
راستش یه چیزی بگم به احتمال قوی این دختر خالتون با پسره هم رابطه داشته بیخود ادای مثبتا رو در میاره
اوهوم!!!!
حالا من خودم با اینکه چند سال بود اینترنت داشتم از اون فیلما ندیده بودم!
اعتراف کنم یه سری اطلاعاتش از من بیشتر بود فکر کنم!!!
نه دهه ی شصتی نیست ، متولد 77 هست!
نه فکر نکنم
چون خداروشکر اصلا فرصتی نمیشد این دو تا بیرون هم رو ببینن
دیگه هر روز با پیام و تلفن حرف میزدن با هم
مثلا پسره هم خیلی غیرتی بودش!
والا ما مدرسه میرفتیم، پیش دانشگاهی دیگه دخترای گنده ای شده بودیم
رومون نمیشد رو حرفای دبیرامون حرفی بزنیم یا بخوایم به کسی توهینی کنیم
انصافا 90 درصد بچه ها هم سرشون فقط تو درس بودش
ولی این ها مثلا این دختره راهنمایی بود با زن دایی من که معلمشون بود دعوا میکرد همیشه!!!
حتی گاهی کاربه خونواده ها میکشید
دیگه بقیه میگن این دختر حاضرجواب هست و این حرفا!
وقتی اون حرف فیلم رو زد من راستش ترسیدم
ولی اون خیلی راحت میخندید می گفت نمیشه وگرنه خودم برات عملی اجرا میکردم ببینی!!!
بعد من قیافه ام این شکلی شده بود!
بله واقعا زمان ما یه اینترنت دایالاپ بود که نیم ساعت طول میکشید گوگل رو بیاره تازه
مثلا تو مدرسه دختر خالتون نمیفهمن که اینا با پسرن؟؟ دست معلم و ناظما درد نکنه...همه چیو تو دوران مدرسه تجربه کردن
بله دقیقا
ماشالله الان سیم کارت میبرن مدرسه، لوازم آرایش
یهویی میبینی دختره دم مدرسه آرایششو میکنه بعد میره تو خیابون!
همین دختر خاله ام یه ترم معدلش یه نمره کم شد
خاله ام موبایلش رو گرفته بود برای تنبیه!
بعد اصرار کرد که به خاله ام بگم پسش بده
میگفت یکی از دوستام حدود سی تا خط تلفن داره!!!!!!
اصلا چیزای عجیب غریب
واقعا زمونه جوری شده یه بچه ی سالم تربیت کردن شده یه کار خیلییییییی سخت!
حالا معلم ها هم بفهمن اونقدر بی ادب هستن بعضی هاشون راحت به دبیرا توهین میکنن!
و خیلی هم حاضر جواب
به دور از چشم اونا اینکارو میکنن
ما یه استاد داشتیم یه خانومی بود که هنرستان دخترونه هم تدریس داشت
بعد همیشه می گفت بچه ها از این داستان های دوست پسرهاشون بهم میگن!
اهان پس متولد 77...الان دیگه اینا رو گوشی باهم میشینن فیلم میبینن تحلیل میکن!!اوهوم!!!!
حالا من خودم با اینکه چند سال بود اینترنت داشتم از اون فیلما ندیده بودم!
اعتراف کنم یه سری اطلاعاتش از من بیشتر بود فکر کنم!!!
نه دهه ی شصتی نیست ، متولد 77 هست!
نه فکر نکنم
چون خداروشکر اصلا فرصتی نمیشد این دو تا بیرون هم رو ببینن
دیگه هر روز با پیام و تلفن حرف میزدن با هم
مثلا پسره هم خیلی غیرتی بودش!
والا ما مدرسه میرفتیم، پیش دانشگاهی دیگه دخترای گنده ای شده بودیم
رومون نمیشد رو حرفای دبیرامون حرفی بزنیم یا بخوایم به کسی توهینی کنیم
انصافا 90 درصد بچه ها هم سرشون فقط تو درس بودش
ولی این ها مثلا این دختره راهنمایی بود با زن دایی من که معلمشون بود دعوا میکرد همیشه!!!
حتی گاهی کاربه خونواده ها میکشید
دیگه بقیه میگن این دختر حاضرجواب هست و این حرفا!
وقتی اون حرف فیلم رو زد من راستش ترسیدم
ولی اون خیلی راحت میخندید می گفت نمیشه وگرنه خودم برات عملی اجرا میکردم ببینی!!!
بعد من قیافه ام این شکلی شده بود!
زمان ما گوشی میگرفتن تا خرداد ضبط میکردنبله واقعا اطلاعاتشون زیاده به جای درس و مشق...
چه پررو...یعنی اینا تو مدرسه فکر و ذکرشون اینه؟!!
نه بابا جدی میگین؟!!!! به معلم از دوستاشون میگن؟؟ کلا انگار تو جهان دیگه زندگی میکنم من
واقعا خیلی تعجب کردم...اخه تو فامیل بچه مدرسه ای نداریم فک نمیکردم اوضاع اینجوری باشه اونم دخترا بشینن از این کارا بکنن
اهان پس متولد 77...الان دیگه اینا رو گوشی باهم میشینن فیلم میبینن تحلیل میکن!!
زمان ما گوشی میگرفتن تا خرداد ضبط میکردن
چه پررو...یعنی اینا تو مدرسه فکر و ذکرشون اینه؟!!
بله متاسفانه!
بعد گاهی به من می گفت از کجا می دونی پسرای فامیل با دخترا نیستن!؟
منم گفتم خب من حاضرم رو داداشای خودم قسم بخورم! دیدم گفت خیلیخوش یبینی آجی!
گفتم خب پسری که دوست دختر اینا داشته باشه راحت گوشی و لپتاپ ایناش رو نمیذاره دم دست برادر خواهرش!
بله متاسفانه دیگه میشنیدین حرفاش رو کلا حال ادم بد میشد!
بعد براش سوال بود که من چرا تعجب می کنم
بعد گفتم خب اون دوستت که سی تا خط تلفن داره چجوری قاطی نمیکنه و خب واسه چیه این همه شماره!؟
گفت خب آجی برای اینه که دوست پسرهای زیادی داره و رو هر کدوم از خط ها اسم هاشون رو نوشته و این حرفا!!!!
بعد که من می گفتم زمان ما اینجوری نبوده، میخندید
گفت شماها که کلا مثبتین!
نه بابا جدی میگین؟!!!! به معلم از دوستاشون میگن؟؟ کلا انگار تو جهان دیگه زندگی میکنم من
بله دقیقا!
آخه استاد ما باهاشون مهربون بوده
دیگه اونا هم راحت حرفاشونو بهش زده بودن!
بعد ایشونم مشاوره میداده!
حالا ما که دانشجو بودیم وضعمون اون مدلی نبود!
خیلی عجیبه...من فک میکردم پسرا ازین کارا میکنن...دخترا تو کار لباس و مد هستن زیاد اما اینا...
بابا من الانم نمیتونم خجالتیم مثلا مثل اون به پسر خالم بگم فیلم بده
ب
لابد به همدیگه هم پز میدن که من اینقدر دوس پسر دارم تازه رابطه هم دارم تو چطور
واقعا خیلی تعجب کردم...اخه تو فامیل بچه مدرسه ای نداریم فک نمیکردم اوضاع اینجوری باشه اونم دخترا بشینن از این کارا بکنن
حق دارین
ما تو فامیل کل رینج های سنی رو داریم تقریبا
بعد من معمولا با دخترها تمام سن ارتباط دارم دیگه وضعشون رو میدونم
حالا یه دختردایی دبستانی دارم وقتی میبینم با مادرش گاهی عصبانی حرف میزنه کلی تعجب می کنم
کلا خیلی بلا شدن بچه ها
جوری تو خونه گاهی جیغ میکشه همسایه ها هم فکر کنم دیونه بشن از دستش!
همین دخترداییم قبلنا ماهواره داشتن، پای ثابت تمام فیلم های جم تی وی بودش!
بعد رفته بود لب های مادرش رو بوس کرده بود گفته بود مامان عاشقتم!
بعد زن داییم پرسیده بود چرا اینککارو می کنی
گفته بود خب تو فیلم پسر دختره اینجوری میکردن و گفتن عاشق همن دیگه!
زیر 7 ساله ها هم که دیگه بچه نیستن اکثرا
گودزیلان
یه سری عروسی بودیم بعد دو تا از پسر دخترای سه چهارساله ی فامیل
رفته بودن گوشه ی سکوی رقص
بعد پسره رفت نزدیک دختره رو بوسید!
یعنی دیگه منفجر شده بودیم از خنده!
منم اول دیدم این چیزارو از تعجب داشتم شاخ در میاوردم
بچه مدرسه ای و این همه داستان ها!
پدرمادرها هم حریفشون نمیشن
دیگه معلم های طفلی چیکارشون کنند!
نه دیگه
خدا بیامرزه روح دهه شصتی ها رو
روحمون شاد!
واای امشب فهمیدم که بچه دار هم نخواهم شد
لابد به همدیگه هم پز میدن که من اینقدر دوس پسر دارم تازه رابطه هم دارم تو چطور
ازشون هیچی بعید نیست!
حالا این دختر خاله ی من یه مدت خیلی پررو شده بود
مثلا تو جمع با من شوخی نامناسب میکرد!
یا یهویی یه چیزی می گفت
در حالیکه من اصلا تو جمع های دوستانه هم اون مدلی شوخی نکردم با کسی
بعد دیگه حتی مادرم اینا ناراحت شدن ، گفتن زیادی بهش رو دادی!
دیگه مجبور شدم تذکر بدم بهش!
کلا این موارد روی همه ی جنبه های زندگی تاثیرات زیادی میذاره.
درسته رو ندین ولی بچه س دلش رو هم نشکنین...راهنماییش کنید اگه ممکن باشه البته
واای امشب فهمیدم که بچه دار هم نخواهم شد
دقیقااا
اتفاقا یه سری نوه ی عموی من این رو گفته بود!
دختره 5 سالشه و به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی حرف میزنه
بعد زن عموم گفته بود برای اینکه تنها نباشی به پدرمادرت میگیم برات یه خواهر یا برادر از بازار بخرن!
بعد دختره گفته بود واه مامان بزرگ مگه عروسکه از بازار بخرن
برای اینکه بچه دنیا بیاد باید دو نفر با هم ازدواج کنن بعد بچه دار میشن بازار چیه!
کلی هم زن عموم رو مسخره کرده بود!
یادمه تا دوم دبیرستان فرق زن و مردم نمیدونستم..خیر سر خنگمنه دیگه
خدا بیامرزه روح دهه شصتی ها رو
روحمون شاد!
درسته رو ندین ولی بچه س دلش رو هم نشکنین...راهنماییش کنید اگه ممکن باشه البته
راستش من یه مدت خیلی نصیحتش می کردم
بعد دیدم نه بابا خانوم تو فضای عشق و عاشقی سیر میکنه و کلا ککش نمیگزه دیگه گفتم هر جور خودت میخوای
من دلم میسوخت براش و برای خاله ام اینا
گاهی هم می گفتم قید این پسره رو بزن
و کیس های مناسب تری بعدها برای ازدواجت هستش
گفت واه آجی دیگه ازت ناراحت میشما
اون پسره اسم داره و بعدشم شوهر منه لطفا باهاش مهربون باش!
دقیقااا
اتفاقا یه سری نوه ی عموی من این رو گفته بود!
دختره 5 سالشه و به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی حرف میزنه
بعد زن عموم گفته بود برای اینکه تنها نباشی به پدرمادرت میگیم برات یه خواهر یا برادر از بازار بخرن!
بعد دختره گفته بود واه مامان بزرگ مگه عروسکه از بازار بخرن
برای اینکه بچه دنیا بیاد باید دو نفر با هم ازدواج کنن بعد بچه دار میشن بازار چیه!
کلی هم زن عموم رو مسخره کرده بود!
کاش کادوی عروسیشونم تقدیم میکردینراستش من یه مدت خیلی نصیحتش می کردم
بعد دیدم نه بابا خانوم تو فضای عشق و عاشقی سیر میکنه و کلا ککش نمیگزه دیگه گفتم هر جور خودت میخوای
من دلم میسوخت براش و برای خاله ام اینا
گاهی هم می گفتم قید این پسره رو بزن
و کیس های مناسب تری بعدها برای ازدواجت هستش
گفت واه آجی دیگه ازت ناراحت میشما
اون پسره اسم داره و بعدشم شوهر منه لطفا باهاش مهربون باش!
یادمه تا دوم دبیرستان فرق زن و مردم نمیدونستم..خیر سر خنگم
جالبه!
حالا من بعد دانشگاه
یه سری بحثی پیش اومد و راجب دخترها و زن ها با مادرم مجبور شدم حرف بزنم
دیدم گفت کی اینارو بهت گفته!؟
گفتم خب من با اجازه ی شما یه واحد جمعیت و تنظیم خونواده پاس کردم!
مثلا انتظار داشت من اون چیزارو ندونم!
خب پس ببخشید مادرتون چه انتظاری دارن؟؟ لابد منتظرن همسرتون موقع ازدواج یاد بده همه چیوجالبه!
حالا من بعد دانشگاه
یه سری بحثی پیش اومد و راجب دخترها و زن ها با مادرم مجبور شدم حرف بزنم
دیدم گفت کی اینارو بهت گفته!؟
گفتم خب من با اجازه ی شما یه واحد جمعیت و تنظیم خونواده پاس کردم!
مثلا انتظار داشت من اون چیزارو ندونم!
خیلی نه خیلیییییییییی سخته!
بعد همین دختر 5 ساله اومده بود خونه مون می گفت خاله بیا با هم اسپانیایی حرف بزنیم!
منم گفتم خب من انگلیسی بلدم فقط اونم یه کم!
گفت انگلیسی که آسونه!
حالا دیگه شنا و هنرهای رزمی اینارو جای خود!
کاش کادوی عروسیشونم تقدیم میکردین
خودش می دونه از پسره خوشم نمیاد
حالا شماره ی من رو برداشته بود از دخترخاله ام
بهم یه روز پیامک دادد گفت آجی لطفا مراقب عشق من باش!
یعنی دلم میخواست کله ی این دختره رو بکنم!
دیگه باید تو افق محو شد...منم 17 سالگی با هزارتا مصیبت کلاس ویندوز ایکس پی میرفتم
خیلی نه خیلیییییییییی سخته!
بعد همین دختر 5 ساله اومده بود خونه مون می گفت خاله بیا با هم اسپانیایی حرف بزنیم!
منم گفتم خب من انگلیسی بلدم فقط اونم یه کم!
گفت انگلیسی که آسونه!
حالا دیگه شنا و هنرهای رزمی اینارو جای خود!
یکی نیس بگه بچه میدونی اصن شوهر یعنی چی! فک میکنه دکتر بازیه
خودش می دونه از پسره خوشم نمیاد
حالا شماره ی من رو برداشته بود از دخترخاله ام
بهم یه روز پیامک دادد گفت آجی لطفا مراقب عشق من باش!
یعنی دلم میخواست کله ی این دختره رو بکنم!
خب پس ببخشید مادرتون چه انتظاری دارن؟؟ لابد منتظرن همسرتون موقع ازدواج یاد بده همه چیو
دقیقاا
فکر کنم انتظار همچین چیزایی داشت!
خب مادرم سنتیه و فکر میکنه من باید مثل دخترهای زمان خودش باشم لابد!
حالا همون جمعیت و تنظیم خونواده رو فکر کنم با کلی تلاش با 16 پاسش کردم
از بس بد گفته بودن و خشک و سخت!
والا منکه یادمه واسه ما کلا وارد جزئیات نشد اصلا...از ایدز و اینا گفت فقط و تموم
دقیقاا
فکر کنم انتظار همچین چیزایی داشت!
خب مادرم سنتیه و فکر میکنه من باید مثل دخترهای زمان خودش باشم لابد!
حالا همون جمعیت و تنظیم خونواده رو فکر کنم با کلی تلاش با 16 پاسش کردم
از بس بد گفته بودن و خشک و سخت!
دیگه باید تو افق محو شد...منم 17 سالگی با هزارتا مصیبت کلاس ویندوز ایکس پی میرفتم
بله واقعاا
به خصوص بچه های شهرای بزرگ
دیگه خیلی بلا هستن بعضی هاشون
چند روز پیش یه کلیپ دیدم تو یه مهدکودک
بعد یه دختره4-5 ساله به یکی از بچه ها که پسر بود میگفت دوستت دارم!
بعد مربیه پرسید از چیش خوشت میاد
نگاه پسره میکرد گفت خب خوشگله من دوسش دارم!
یعنی ماها با همچین گودزیلاهایی طرفیم!
یکی نیس بگه بچه میدونی اصن شوهر یعنی چی! فک میکنه دکتر بازیه
والا از من و شما بهتر میدونن این چیزارو!
حتی میتونن مشاوره هم بدن ها!
بله واقعاا
به خصوص بچه های شهرای بزرگ
دیگه خیلی بلا هستن بعضی هاشون
چند روز پیش یه کلیپ دیدم تو یه مهدکودک
بعد یه دختره4-5 ساله به یکی از بچه ها که پسر بود میگفت دوستت دارم!
بعد مربیه پرسید از چیش خوشت میاد
نگاه پسره میکرد گفت خب خوشگله من دوسش دارم!
یعنی ماها با همچین گودزیلاهایی طرفیم!
آخه ما کل کتاب رو خوندیم برای امتحان
وگرنه سر کلاس زیاد بحثی نبود!
ولی برای بعضی درس های دیگه استادا کل رک خیلی چیزا میگفتن
دیگه دختر پسرا خجالتشون میشد!
بله بدبختی...از یه فیلم الگو میگیرنوالا از من و شما بهتر میدونن این چیزارو!
حتی میتونن مشاوره هم بدن ها!
نه واسه ما که کلاس تک جنسیتی بود واسه تنظیم...آخه ما کل کتاب رو خوندیم برای امتحان
وگرنه سر کلاس زیاد بحثی نبود!
ولی برای بعضی درس های دیگه استادا کل رک خیلی چیزا میگفتن
دیگه دختر پسرا خجالتشون میشد!
نه بابا چیا میگفتن؟؟مگه مختلط بود کلاس!
بله دیگه
حالا یکی مثل من تو سن بالای 20 سال هم نمیتونستم به کسی بگم که قبلا از کسی خوشم اومده!
کلا نسل ماها خیلی هامون مظلومن!
بله بدبختی...از یه فیلم الگو میگیرن
به احتمال زیاد همینه دیگه
حالا اطلاعاتشون از منابع درست علمی هم باشه یه چیزی!
بله دیگه
حالا یکی مثل من تو سن بالای 20 سال هم نمیتونستم به کسی بگم که قبلا از کسی خوشم اومده!
کلا نسل ماها خیلی هامون مظلومن!
نه بابا حوصله مطلب علمی ندارن اینا...میخوان عملی وارد کار شن
برای تنظیم آره جدا بود
ولی درسهای دیگه داشتیم ما مثل جمعیت شناسی و جامعه شناسی اینا! دیگه مختلط بود
حالا ربطش به رشته ی ما رو خدا میداند!
ولی خب کلا بد هم نبودن
دیگه استادا مرد هم بودن
ماشالله مردا هم با اعتماد به نفس و ریلکس حرف میزدن
تازه کنفرانس هم میدادیم ما!
راجب مسائل زناشویی اینا
افزایش جمعیت و مسائلی از این دست
طلاق ها و دلایلشون
حتی یه بار زندگی یکی از بچه ها که پدرمادرش طلاق گرفته بودن رو بررسی میکردیم سر کلاس!
حالا من همیشه جلو مینشستم کسی ندید منو که خجالت میکشم!
حالا ما دخترها تمام وقت سرمون پایین بود
آرتروز گردن میگرفتیم دیگه!
بله متاسفانه!!!
من واقعا گاهی دلم برای خودم و هم سن هام از طرفی میسوزه
من بلوغ شده بودم اونقدر بدبختی کشیدم که تونستم مطلب رو به مادرم بگم!
اونم مجبور بودم
نمی دونم چه کوفتی بود اونقدر خجالتم میومد انگاری زبونم رو موش خورده بود!
ویرایش توسط یلدا 25 : 05-14-2018 در ساعت 03:22 AM
برای تنظیم آره جدا بود
ولی درسهای دیگه داشتیم ما مثل جمعیت شناسی و جامعه شناسی اینا! دیگه مختلط بود
حالا ربطش به رشته ی ما رو خدا میداند!
ولی خب کلا بد هم نبودن
دیگه استادا مرد هم بودن
ماشالله مردا هم با اعتماد به نفس و ریلکس حرف میزدن
تازه کنفرانس هم میدادیم ما!
راجب مسائل زناشویی اینا
افزایش جمعیت و مسائلی از این دست
طلاق ها و دلایلشون
حتی یه بار زندگی یکی از بچه ها که پدرمادرش طلاق گرفته بودن رو بررسی میکردیم سر کلاس!
حالا من همیشه جلو مینشستم کسی ندید منو که خجالت میکشم!
حالا ما دخترها تمام وقت سرمون پایین بود
آرتروز گردن میگرفتیم دیگه!
نه بابا حوصله مطلب علمی ندارن اینا...میخوان عملی وارد کار شن
بله بله دقیقااا
والا من دانشجو هم بودم و اینترنت هم خونه داشتم
بعضی چیزارو واقعا نمی دونستم!
بعد همیشه برام سوال بود آدمای قدیما از کجا این مسائل رو یاد میگرفتن!
خب بیشتر تقصیر مادرتون بود که مسایلی مثل عادت اینا رو نگفته بود برا شما...البته به منم هیچی نگفته بودن خودم از هزار راه میفهمیدم و گیج میشدمبله متاسفانه!!!
من واقعا گاهی دلم برای خودم و هم سن هام از طرفی میسوزه
من بلوغ شده بودم اونقدر بدبختی کشیدم که تونستم مطلب رو به مادرم بگم!
اونم مجبور بودم
نمی دونم چه کوفتی بود اونقدر خحالتم میومد انگاری زبونم رو موش خورده بود!
جدا هاا خوب گفتین...مثلا صد سال پیش چجوری وقتی تو 17 سالگی ازدواج میکردن این چیزا رو میدونستن؟!!
بله بله دقیقااا
والا من دانشجو هم بودم و اینترنت هم خونه داشتم
بعضی چیزارو واقعا نمی دونستم!
بعد همیشه برام سوال بود آدمای قدیما از کجا این مسائل رو یاد میگرفتن!
حتما یه دوست مطلع (ناباب) داشتن
ای بابا
البته این هم خوب نیست
واقعا من به شخصه چند بار بوده به خاطر همین پایین بودن اطلاعاتم کلی آسیب دیدم!
متاسفانه به دلیل عدم آموزش درست حسابی تو مدرسه و دانشگاه
دیگه بچه ها میرن کلی از منابع نادرست کسب اطلاعات میکنن
بعد نتیجه اینایی میشه که دیگه نیاز به توضیح ندارن!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
